فراتر از تونل. درهای آسمان. تجسم دوباره و پیشگویی. (زبان ویدیویی: انگلیسی) https://youtu.be/7wBSMxk1ots,
به ما گفتهاند که انسانهای عادل وجود دارند و انسانهای گناهکار. با این سخن ما را فریب دادند، زیرا همهی گناهکاران بد نیستند: گناهکارانی هستند که عادلاند و گناهکارانی که شرورند. اگر کودکی عادل شستشوی مغزی داده شود تا به تصاویر احترام بگذارد، به او آموختهاند که گناه کند. تفاوت در این است که اگر آن کودک عادل خروج ۲۰:۵ را بخواند ـ ‘تصاویر را احترام نگذار’ ـ میفهمد و اطاعت میکند؛ قانون برای او باری غیرقابل تحمل نیست. اما کسانی که او را در راه گناه هدایت کردند، همان را خواندند و سرکشی کردند. دانیال ۱۲:۱۰، میکاه ۷، مزمور ۴۱ و مزمور ۱۱۸ پیامهایی دارند که بهروشنی نشان میدهند عادلان ممکن است علیه خدا گناه کنند، زمانی که واقعاً ‘نمیدانند چه میکنند’.
ریاکاران فروتنی انسان در برابر شخصیتها و اشیاء را ‘فروتنی در برابر خدا’ نامیدند و گفتند که عادل خواندن خود نشانهی تکبر است. آیا کسی که واقعاً عادل است باید خود را ناعادل بنامد؟ از همین رو، با آیه لوقا ۵:۳۲ که میگوید ‘نیامدهام تا عادلان بلکه گناهکاران را بخوانم’ و با یوحنا ۸:۷ که سخنی مشابه دارد، روم خواست همه را در یک محکومیت قرار دهد و در برابر قانون خدا بایستد، تا هیچکس نتواند خود را عادل بخواند، و همه را ناتوان از احترام به قانون خدا بنمایاند. آیا خدا قوانینی میدهد که بداند هیچکس قادر به رعایتشان نیست؟
با آیاتی چون غلاطیان ۳:۱۰، همان روم که با کشتن مردان عادل قانون خدا را زیر پا گذاشت، به ما گفته است که همانگونه که آنان نتوانستند، هیچکس زاده نشده تا بتواند قانون خدا را اجرا کند. افزون بر این، قانون حقیقی خدا را با احکام پوچی چون ختنه آلوده کرد، که با قانون ‘بدن خود را زخمی نکنید’ (لاویان ۱۹:۲۸) در تضاد است. این ترفندی بود برای بیاعتبار کردن هرکسی که از عدالتِ چشم در برابر چشم دفاع میکند: ‘آن از عهد عتیق است، پس آیا از ختنه نیز دفاع میکنی؟’
اگر خدا قوانین را فقط برای نشان دادن ناتوانی ما در اجرای آنها داده بود، چون همه ذاتاً در برابر یهوه گناهکاریم (رومیان ۳:۲۰)، پس چرا در مزمور چنین میگوید: مزمور ۱۱۹:۴۴ ‘قانونت را همیشه، تا ابد و جاودان نگاه خواهم داشت. ۴۵ و در آزادی گام برخواهم داشت، زیرا احکامت را جستجو کردهام.’ توجیه کردن خود با رومیان ۷:۲۵ دقیقاً همان چیزی است که این پیام هشدار میدهد: احترام به خدا تنها با لبها، اما پیروی از فرمانهای انسان و نه از او (اشعیا ۲۹:۱۳).
اگر کتاب عهد جدید را بخوانید، نه تنها شورش علیه قانون غذاهای ممنوعه را خواهید دید، بلکه شورش علیه عدالت را نیز خواهید دید، زیرا محبت ناحق دفاع میشود (افسسیان ۳:۷). به یاد داشته باشید که عدالت یعنی دادن هر کس آنچه شایسته اوست. تبلیغ چیزی ناحق برای کسی، چه خوب و چه بد، ظلم است؛ و اگر ظلم است، کلام خدا نیست بلکه کلام روم است، که دهان خود را برای هتک حرمت خدا و قدیسان او گشود.
روم کلیسای خود را به عنوان نجاتدهنده از محکومیت الهی معرفی کرد (رومیان ۳:۲۳-۲۴) و موعظه کرد که ما همه با گناه اولیه متولد میشویم و تا لحظه مرگ گناه خواهیم کرد (رومیان ۷:۱۷). بنابراین، به گفته آنها، هیچ عادل نیست، هیچکس عادل متولد نمیشود و همه بدون استثناء به طور طبیعی گناهکارند. علاوه بر این، آنها مدعیاند که نجات از مجازات با ایمان به دروغهای اثبات شده مانند خیانت یهودا، تولد باکره عیسی، و رستاخیز و صعود او به آسمان، همراه با گناهان و تعمیدهایی که برای سودآوری و دستکاری مردم با اخاذی ذهنی از جهنمهای غیرممکن ساخته شدهاند، حاصل میشود، که طبق آنها، کسی قبلاً در آنها بوده و موفق به خروج شده است (۱ پطرس ۳:۱۹)، گویی مرگ به معنای رفتن به جهنم است.
از آنجا که جهنم بخشی از یک پیشگویی در اشعیا است، مکانی برای مجازات ابدی و جسمانی — زیرا بدون بدن دردی وجود ندارد و بدون درد مجازاتی نیست — ما وجود آن مکان را نمیبینیم؛ طبق اشعیا، این مکان برای کسانی است که علیه خدا شوریدهاند، نه برای عادلین (اشعیا ۶۶:۲۴).
و نگاه کنید به کسی که دشمنان خود را دوست ندارد، مطابق با کلام حقیقی خدا: توجه کنید که او عادل است. پس دشمنان او ناعادلند؛ خدا او را تأیید میکند، خدا او را بالا میبرد، ناعادل او را میبیند و خشمگین میشود.
مزامیر ۱۱۲:۸-۱۰
۸ قلب او استوار است؛ نخواهد ترسید، تا زمانی که میل دشمنانش را ببیند.
۹ او تقسیم میکند، به فقرا میدهد؛ عدالت او برای همیشه باقی خواهد ماند؛ قدرت او در جلال بالا برده خواهد شد.
۱۰ شریران آن را خواهند دید و خشمگین خواهند شد؛ دندانهای خود را به هم خواهند فشرد و نابود خواهند شد. آرزوی شریران فنا خواهد شد.
کلسیاستیک ۱۲:۱-۶
۱ وقتی کار نیک انجام میدهید، به این فکر کنید که برای چه کسی، و ممکن است از عمل نیک خود چیزی انتظار داشته باشید.
۲ به نیکوکار نیکی کنید و پاداش خواهید گرفت، اگر نه از او، از خداوند.
۳ کمک به شریر هیچ نیکی به همراه ندارد، و حتی انجام یک کار نیک نیست.
۴ در زمان نیاز، او دو برابر آسیب به شما خواهد رساند برای تمام خوبیهایی که به او کردهاید.
۵ به او سلاح جنگی ندهید، تا با آن به شما حمله نکند.
۶ همچنین خدا شریران را متنفر است و مجازات آنها را خواهد داد.
بدیهی است که او نیکویی میکند و به این فکر میکند که به چه کسی میدهد، و آن را به ‘هر کسی که درخواست میکند’ نمیدهد، همانطور که روم در لوقا ۶:۳۰ میخواهد. روم ایمان کورکورانه را تبلیغ کرد زیرا میدانست که حقیقت با او نیست، و هیچگاه نمیخواست کسی با دیدن نور شواهد آن را رد کند. او میخواست مردم در تاریکی ایمان کور قدم بزنند تا بتواند آنها را فریب دهد.
و برخلاف کلمات در دانیال ۷:۲۵-۲۶، در دانیال ۷:۲۷ روم غیرممکن را قرار داد: اینکه قدیسان بر ناعادلین حکمرانی کنند. این کار را برای حکمرانی بر همه انجام داد، زیرا کلیسای روم خود را ‘مقدس’ مینامد:
دانیال ۷:۲۷
و سلطنت و فرمانروایی و جلال پادشاهیها زیر تمام آسمانها، به قوم قدیسان اعلیحضرت داده خواهد شد؛ که سلطنت او سلطنت ابدی است و همه فرمانرواییها به آنها خدمت و اطاعت خواهند کرد.
اما در واقع، روم خود را به عنوان فاحشه بزرگ قرار داد که بر پادشاهان زمین حکومت میکند:
مکاشفه ۱۷:۱۵
او به من گفت: آبهایی که دیدی، جایی که فاحشه نشسته است، مردم، جمعیتها، ملتها و زبانها هستند.
این دقیقاً همان چیزی است که اکنون هست: انجمنی از رهبران ادیان دروغین برای سود، که کلاهبرداری خود را زیر پوشش امور اجتماعی و خیریه پنهان میکنند.
آیا فریب دادن مردم برای سود بردن از پرستش تصاویر و اشخاص خیریه است؟
دانیال ۲:۴۴ با دانیال ۷:۲۷ تضاد دارد.
بنابراین، عادلین بر ناعادلین حکمرانی نمیکنند: آنها از آنها جان به در میبرند.
دانیال ۲:۴۴
و در روزهای این پادشاهان، خدای آسمان سلطنتی برپا خواهد کرد که هرگز ویران نخواهد شد، و سلطنت به قوم دیگری سپرده نخواهد شد؛ آن سلطنت تمام این پادشاهیها را خرد و نابود خواهد کرد، اما برای همیشه پابرجا خواهد ماند.
https://shewillfind.me/wp-content/uploads/2025/09/idi24-juicio-contra-babilonia-persian.pdf .”
Day 335
چه کسی از تو میخواهد… این ککها را دوست داشته باشی؟ آنها از رانندگان اتوبوس باجگیری میکنند. (زبان ویدیویی: اسپانیایی) https://youtu.be/v_WSoXPD-Lg
“
من مسیحی نیستم؛ من یک هنوتهایست (Henotheist) هستم. من به یک خدای برتر که بالاتر از همه چیز است ایمان دارم، و باور دارم که خدایانی آفریدهشده نیز وجود دارند — برخی وفادار و برخی فریبکار. من فقط به خدای برتر دعا میکنم.
اما از آنجا که از کودکی در مسیحیت رومی آموزش دیده بودم، سالها به آموزههای آن باور داشتم. حتی زمانی که عقل سلیم چیز دیگری میگفت، آن عقاید را دنبال میکردم.
برای مثال — بهاصطلاح — من گونهٔ دیگرم را به زنی تقدیم کردم که قبلاً یک سیلی به من زده بود. زنی که در ابتدا مثل یک دوست رفتار میکرد، اما بعد، بدون هیچ دلیل، شروع به رفتاری کرد که انگار من دشمنش هستم — با رفتارهایی عجیب و متناقض.
تحت تأثیر کتاب مقدس، باور داشتم که نوعی طلسم باعث این تغییر شده، و آنچه او نیاز داشت دعا بود تا به دوستی که قبلاً نشان داده بود (یا تظاهر کرده بود) بازگردد.
اما در نهایت، همهچیز بدتر شد. به محض اینکه فرصتی برای بررسی عمیقتر پیدا کردم، دروغ را کشف کردم و در ایمانم احساس خیانت دیدم. فهمیدم که بسیاری از این آموزهها از پیام حقیقی عدالت نیامدهاند، بلکه از هلنیسم رومی که به متون مقدس نفوذ کرده، آمدهاند. و تأیید کردم که فریب خوردهام.
به همین دلیل، اکنون روم و فریب آن را محکوم میکنم. من با خدا نمیجنگم، بلکه با تهمتهایی که پیام او را تحریف کردهاند مبارزه میکنم.
امثال ۲۹:۲۷ میگوید که مرد عادل از بدکاران نفرت دارد. اما اول پطرس ۳:۱۸ میگوید که مرد عادل برای بدکاران مرد. چه کسی باور میکند کسی برای کسانی که از آنها نفرت دارد بمیرد؟ باور به آن یعنی ایمان کور؛ یعنی پذیرش تضاد.
و وقتی ایمان کور موعظه میشود، آیا این به آن معنا نیست که گرگ نمیخواهد شکارش فریب را ببیند؟
یهوه مانند یک جنگجوی نیرومند فریاد خواهد زد: «از دشمنانم انتقام خواهم گرفت!»
(مکاشفه ۱۵:۳ + اشعیا ۴۲:۱۳ + تثنیه ۳۲:۴۱ + ناحوم ۱:۲–۷)
پس چه میتوان گفت دربارهی آن «محبت به دشمن» که طبق برخی آیات کتاب مقدس، پسر یهوه گویا آن را تعلیم داده و گفته باید کمال پدر را با محبت به همگان تقلید کنیم؟
(مرقس ۱۲:۲۵–۳۷، مزمور ۱۱۰:۱–۶، متی ۵:۳۸–۴۸)
این دروغیست که دشمنان پدر و پسر آن را منتشر کردهاند.
آموزهای جعلی که از آمیختن یونانگرایی با کلام مقدس پدید آمده است.
من فکر می کردم که دارند برای او جادوگری می کنند، اما او جادوگر بود. اینها استدلال های من است. ( https://gabriels58.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/04/idi24.pdf ) –
آیا این همه قدرت تو است، جادوگر بدجنس؟
در لبهی مرگ، در مسیری تاریک قدم میزد، اما در جستجوی نور بود. – او نورهایی را که بر کوهها منعکس میشدند تفسیر میکرد تا گامی اشتباه برندارد، تا از مرگ بگریزد. █
شب بر جادهی مرکزی سایه افکنده بود، تاریکی همچون پردهای مسیر پر پیچ و خم را که از میان کوهها میگذشت، پوشانده بود. او بیهدف گام برنمیداشت، مسیرش آزادی بود، اما این سفر تازه آغاز شده بود.
بدنش از سرما بیحس شده بود و روزها بود که چیزی نخورده بود. تنها همدمش سایهی کشیدهای بود که در نور چراغهای کامیونهایی که غرشکنان از کنارش عبور میکردند، امتداد مییافت. کامیونهایی که بیوقفه میراندند، بیآنکه حضور او برایشان اهمیتی داشته باشد. هر قدم، چالشی بود، هر پیچ، دامی تازه که باید از آن جان سالم به در میبرد.
هفت شب و بامداد، مجبور بود بر روی خط زرد باریکی که جادهای دوطرفه را از هم جدا میکرد، پیش برود، در حالی که کامیونها، اتوبوسها و تریلرهای غولپیکر تنها چند سانتیمتر با بدنش فاصله داشتند. در دل تاریکی، غرش کرکنندهی موتورهای عظیم او را در بر میگرفت، و چراغهای کامیونهایی که از پشت سر میآمدند، نور خود را بر کوهی که در برابر چشمانش بود، میتاباندند. در همان لحظه، کامیونهای دیگری از روبهرو نزدیک میشدند، و او مجبور بود در کسری از ثانیه تصمیم بگیرد که قدمهایش را تندتر کند یا در این مسیر خطرناک ثابتقدم بماند؛ مسیری که در آن هر حرکت میتوانست تفاوتی میان زندگی و مرگ باشد.
گرسنگی چونان هیولایی از درون او را میبلعید، اما سرما نیز بیرحم بود. در کوهستان، شبها همچون پنجههایی نامرئی تا مغز استخوان را میسوزاندند و باد سرد همچون نفسی یخزده وجودش را در بر میگرفت، گویی در تلاش بود آخرین جرقهی زندگیاش را خاموش کند. هرجا که میتوانست پناه میگرفت، گاهی زیر پلی، گاهی در گوشهای که بتن بتواند کمی سرپناه دهد، اما باران رحم نمیکرد. آب از لابهلای لباسهای پارهاش نفوذ میکرد و به پوستش میچسبید، حرارت اندکش را میربود.
کامیونها بیوقفه در مسیر خود پیش میرفتند، و او، با امیدی لجوجانه که شاید کسی دلش به رحم بیاید، دستش را بالا میآورد، درخواست کمک میکرد. اما رانندگان یا بیتفاوت میگذشتند، یا نگاهی پر از تحقیر به او میانداختند، گویی او تنها سایهای بیش نبود. گاهی، انسانی مهربان توقف میکرد و او را برای مسافتی کوتاه سوار میکرد، اما چنین لحظاتی اندک بودند. اکثر مردم او را نادیده میگرفتند، انگار که او صرفاً مانعی در جاده بود، موجودی که ارزش کمک کردن نداشت.
در یکی از همان شبهای بیپایان، ناامیدی او را وادار کرد که در میان زبالههای مسافران به دنبال تکهای غذا بگردد. او از اعتراف به این حقیقت شرم نداشت: با کبوترها بر سر لقمهای نان خشک رقابت میکرد، پیش از آنکه آنها بتوانند آخرین خردههای نان را ببلعند، او دست دراز میکرد. نبردی نابرابر بود، اما او فردی متفاوت بود، چرا که حاضر نبود زانو بزند و برای هیچ بتی دعا کند، و یا هیچ انسانی را به عنوان «تنها سرور و نجاتدهنده» بپذیرد. او مایل نبود که به خواستههای شخصیتهای شومی که قبلاً به دلیل اختلافات مذهبی او را سه بار ربوده بودند، تن دهد. همانهایی که با افتراهای خود، او را به این جادهی زرد کشانده بودند.
گاهگاهی، مردی نیکوکار تکه نانی یا جرعهای نوشیدنی به او میداد، هدیهای کوچک، اما آرامشی در دل رنجهای بیپایانش.
اما بیتفاوتی قانون این دنیا بود. وقتی درخواست کمک میکرد، بسیاری روی برمیگرداندند، گویی ترس داشتند که مبادا فلاکت او به آنها سرایت کند. گاهی یک «نه»ی ساده، امید را در دم خاموش میکرد، اما برخی دیگر، با نگاهی سرد یا کلماتی سنگین، او را بیش از پیش به تاریکی میراندند. او نمیتوانست درک کند که چگونه مردم میتوانند کسی را که حتی قادر به ایستادن نیست، نادیده بگیرند. چگونه میتوانستند شاهد سقوط انسانی باشند، بیآنکه ذرهای دلسوزی نشان دهند؟
با این حال، او ادامه داد. نه از سر قدرت، بلکه از سر اجبار. او همچنان در جاده قدم میزد، کیلومترها آسفالت را پشت سر میگذاشت، شبهایی بیخوابی، روزهایی بیغذا. مصیبتها یکی پس از دیگری بر او فرود میآمدند، اما او تسلیم نشد. چرا که در اعماق وجودش، حتی در دل سیاهترین ناامیدیها، هنوز جرقهای از بقا زنده بود، جرقهای که با آرزوی آزادی و عدالت زبانه میکشید.
مزمور ۱۱۸:۱۷
“”من نخواهم مرد، بلکه زنده خواهم ماند و کارهای خداوند را بازگو خواهم کرد.””
۱۸ “”خداوند مرا سخت تأدیب کرد، اما مرا به مرگ نسپرد.””
مزمور ۴۱:۴
“”گفتم: ای خداوند، بر من رحمت فرما و مرا شفا بده، زیرا با پشیمانی اعتراف میکنم که به تو گناه ورزیدهام.””
ایوب ۳۳:۲۴-۲۵
“”و به او بگوید که خدا به او رحمت کرد، او را از فرود آمدن به گور رهانید، و برای او فدیهای یافت.””
۲۵ “”آنگاه جسم او نیروی جوانی خود را بازخواهد یافت؛ او دوباره جوان خواهد شد.””
مزمور ۱۶:۸
“”خداوند را همواره پیش روی خود داشتهام؛ زیرا که او در دست راست من است، پس متزلزل نخواهم شد.””
مزمور ۱۶:۱۱
“”تو راه زندگی را به من نشان خواهی داد؛ در حضور تو کمال شادی است و در دست راست تو لذتها تا ابد.””
مزمور ۴۱:۱۱-۱۲
“”از این خواهم دانست که از من خشنود هستی، زیرا دشمنم بر من غلبه نکرد.””
۱۲ “”اما مرا به سبب راستیام حفظ کردی و مرا در حضور خود تا ابد استوار ساختی.””
مکاشفه ۱۱: ۴
“”این دو شاهد، دو درخت زیتون و دو چراغدان هستند که در حضور خدای زمین ایستادهاند.””
اشعیا ۱۱ :۲
“”روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت؛ روح حکمت و فهم، روح مشورت و قدرت، روح دانش و ترس از خداوند.””
من در دفاع از ایمان به کتاب مقدس اشتباهاتی مرتکب شدهام، اما از روی ناآگاهی. اما اکنون میبینم که این کتاب متعلق به دینی نیست که روم آن را سرکوب کرد، بلکه متعلق به دینی است که خود روم برای لذت بردن از تجرد خود ایجاد کرد. به همین دلیل، آنها موعظه کردند که عیسی با یک زن ازدواج نمیکند، بلکه با کلیسای خود ازدواج میکند، و فرشتگانی را معرفی کردند که، اگرچه نامهای مردانه دارند، شبیه مردان نیستند (نتیجهگیری خود را بگیرید). این شخصیتها مانند قدیسان دروغینی هستند که مجسمههای گچی را میبوسند و شبیه خدایان یونانی-رومی هستند، زیرا در واقع همان خدایان مشرک هستند که فقط نامشان تغییر کرده است.
پیامی که آنها موعظه میکنند با منافع قدیسان واقعی ناسازگار است. بنابراین، این کفاره من برای آن گناه ناخواسته است. با انکار یک دین دروغین، سایرین را نیز رد میکنم. و هنگامی که کفارهام را به پایان برسانم، آنگاه خداوند مرا خواهد بخشید و مرا به او خواهد رساند، به آن زن خاصی که نیاز دارم. زیرا هرچند به تمام کتاب مقدس ایمان ندارم، اما به آنچه که به نظرم درست و منطقی میآید باور دارم؛ و باقی، افتراهای رومیان است.
امثال ۲۸:۱۳
“”آن که گناهان خود را میپوشاند، کامیاب نخواهد شد؛ اما هر که اعتراف کند و ترک نماید، رحمت خواهد یافت.””
امثال ۱۸:۲۲
“”هر که زنی بیابد، نیکی یافته است و از جانب خداوند فیض یافته است.””
من لطف خداوند را در قالب آن زن خاص جستجو میکنم. او باید همانگونه باشد که خداوند به من امر کرده است. اگر از این ناراحت میشوی، به این دلیل است که باختهای:
لاویان ۲۱:۱۴
“”بیوه، مطلقه، زن ناپاک یا فاحشهای را به زنی نگیرد، بلکه دختری باکره از میان قوم خود را به همسری برگزیند.””
برای من، او جلال است:
اول قرنتیان ۱۱:۷
“”زن، جلال مرد است.””
جلال یعنی پیروزی، و من آن را با قدرت نور خواهم یافت. بنابراین، حتی اگر هنوز او را نشناسم، برایش نامی انتخاب کردهام: “”پیروزی نور””.
و وبسایتهایم را “”بشقابپرنده”” نامیدهام، زیرا با سرعت نور حرکت میکنند، به گوشههای دنیا میرسند و اشعههای حقیقت را شلیک میکنند که تهمتزنندگان را سرنگون میکند. با کمک وبسایتهایم، او را پیدا خواهم کرد و او نیز مرا خواهد یافت، او زنی است که به دنبالش هستم.
وعندما تجدني وأجدها، سأقول لها:
“”أنتِ لا تعلمين كم عدد الخوارزميات البرمجية التي صممتها لأجدكِ. ليس لديكِ أي فكرة عن كل الصعوبات والأعداء الذين واجهتهم لأجدكِ، يا لوز فيكتوريا (نور النصر).””
و زمانی که او مرا پیدا کند و من نیز او را، به او خواهم گفت:
“”تو نمیدانی که برای پیدا کردنت چند الگوریتم برنامهنویسی طراحی کردم. تو هیچ تصوری از تمام دشواریها و دشمنانی که برای یافتنت با آنها روبرو شدم، نداری، ای پیروزی نور من.””
من بارها با خود مرگ روبرو شدم:
حتی یک ساحره وانمود کرد که تو هستی! تصور کن، او به من گفت که نور است، در حالی که رفتارش پر از تهمت بود. او بیش از هر کس دیگری به من تهمت زد، اما من نیز بیش از هر کس دیگری از خود دفاع کردم تا تو را پیدا کنم. تو موجودی از نور هستی، به همین دلیل است که ما برای یکدیگر آفریده شدهایم!
حالا، بیا از این جای لعنتی خارج شویم…
این داستان من است، میدانم که او مرا خواهد فهمید و درستکاران نیز مرا درک خواهند کرد.
.
https://itwillbedotme.wordpress.com/wp-content/uploads/2025/09/themes-phrases-24languages.xlsx “
میکائیل و فرشتگانش زئوس و فرشتگانش را به ورطه جهنم پرتاب می کنند. (زبان ویدیویی: اسپانیایی) https://youtu.be/n1b8Wbh6AHI

1 洗礼与假先知十诫 https://144k.xyz/2025/08/26/%e6%b4%97%e7%a4%bc%e4%b8%8e%e5%81%87%e5%85%88%e7%9f%a5%e5%8d%81%e8%af%ab/ 2 Mira cuánto de cierto y cuánto de engaño tiene este mensaje: Lucas 15:7 Os digo que así habrá más gozo en el cielo por un pecador que se arrepiente, que por noventa y nueve justos que no necesitan de arrepentimiento. Estas son las palabras del lobo con piel de cordero: “Hay más alegría en el cielo por un lobo que se convierte en oveja que por noventa y nueve ovejas que se han descarriado y no necesitan ser guiadas. Es la palabra del imperio de los lobos, digo, es la palabra de Dios. https://haciendojoda.blogspot.com/2025/01/estas-son-las-palabras-del-lobo-con.html 3 Each day they trained in martial arts, perfecting their skills with superhuman precision. Yet both felt something was missing. They didn’t understand why, but they knew their training wasn’t just physical, but spiritual. https://144k.xyz/2024/09/05/each-day-they-trained-in-martial-arts-perfecting-their-skills-with-superhuman-precision-yet-both-felt-something-was-missing-they-didnt-understand-why-but-they-knew-their-training-wasnt/ 4 El acusador de quienes no son sus hermanos https://gabriels.work/2024/02/07/el-acusador-de-quienes-no-son-sus-hermanos/ 5 Satan feels like a winner with his huge crowd of supporters, but I don’t feel like a loser because I know Jehovah is on my side. https://amoralajusticia.blogspot.com/2023/03/satan-feels-like-winner-with-his-huge.html

“عشر: اطاعت از خدا یا فریب شیطان؟
شیطان در پی جلب اعتماد، پول و پرستش شماست. او را با شاخ نخواهید دید، زیرا او در پیامبرانش زندگی میکند… و خودشان این را میگویند. علاوه بر این، ‘شیطان’ به معنای ‘تهمتزن’ است؛ هوا تهمت نمیزند، بلکه شیطان میزند. زیرا شیطان، استاد تهمت، سخنان خود را طوری بیان کرد که گویی از جانب خداست.
‘و باز، هنگامی که نخستزاده را به جهان میآورد، میگوید: همه فرشتگان خدا او را بپرستند.’
— عبرانیان ۱:۶
‘در آن روز خواهید دانست که من در پدر خود هستم و شما در من و من در شما.’
— یوحنا ۱۴:۲۰
شیطان میخواهد پیامبرانش در ازای دروغهایشان، پول شما را دریافت کنند.
فریب نخورید.
هیچکس نمیتواند خدا را بدزدد،
اما شیطان آنچه را که میتوان از شما یا از او دزدید، مطالبه میکند.
ملاکی ۳:۸-۱۰
‘آیا کسی از خدا دزدی میکند؟ اما تو از من دزدی کردی!’
‘اما تو میگویی: ‘ما از چه راه تو را دزدیدیم؟”
‘در عشر و هدایا. تو به لعنت ملعون شدهای، زیرا تو از من دزدی کردی، یعنی تمام این قوم. تمام عشر را به انبار بیاور تا در خانه من غذا باشد.’
اگر این تناقض کافی نبود، به این نگاه کن:
حزقیال ۳۳:۱۱
به آنها بگو: ‘به حیات خودم قسم، خداوند متعال میگوید، من از مرگ شریر خوشحال نیستم، بلکه از این خوشحال میشوم که شریر از راه خود برگردد و زنده بماند.’
آیا صالحان وقتی خدا خوشحال نمیشود، خوشحال میشوند؟
مزمور ۵۸:۱۰
صالحان وقتی انتقام را میبینند، خوشحال میشوند. پاهای خود را در خون شریران میشویند.
۱۱ تا مردم بگویند: ‘یقیناً پاداشی برای پارسایان است؛ یقیناً خدایی هست که در زمین داوری میکند.’
آیا بنده خدا کاری را که خدا را خشنود نمیکند، انجام میدهد؟
اشعیا ۱۱:۱-۴
روح حکمت بر او قرار خواهد گرفت و ترس خداوند پرچم او خواهد بود. او به عدالت داوری خواهد کرد و شریران را با سخنان خود خواهد کشت.
برو و بررسی کن: سخنان شیطان با سخنان خدا در تضاد است.
بدین ترتیب کتاب مقدس شیطان متولد شد: کتاب مقدس روم، که توسط شوراهای فاسد جعل شده است.
ناحوم ۱:۲ میگوید: ‘خدا از دشمنان خود انتقام میگیرد.’
اما متی ۵:۴۴-۴۵ میگوید: ‘خدا کامل است زیرا انتقام نمیگیرد.’
امثال ۲۴:۱۷-۱۸ به ما میآموزد: ‘وقتی دشمنت سقوط میکند، شادی نکن.’
اما در مکاشفه ۱۸:۲۰ آمده است: ‘ای آسمان، و ای رسولان مقدس و انبیا، از او شادی کنید، زیرا خدا انتقام شما را از او گرفته است.’ آیا اجازه میدهید شیطان به خاطر اینکه به شما یاد میدهد به کتاب پر از تناقضش ایمان بیاورید، از شما پول بگیرد؟
مسیح دروغین امپراتوری روم (زئوس/ژوپیتر):
دروازهها را باز کنید. کسانی را که پیام مرا موعظه میکنند، به داخل راه دهید:
‘دشمنان خود را دوست بدارید، کسانی را که شما را نفرین میکنند، برکت دهید، به کسانی که از شما متنفرند، نیکی کنید…’
(متی ۵:۴۴)
و اگر این کار را نکنید، اگر مرا نپذیرید یا از صدای من پیروی نکنید…
‘از من دور شوید، ای نفرینشدگان، به آتش ابدی که برای شیطان و فرشتگانش آماده شده است!’
(متی ۲۵:۴۱)
جبرئیل:
از دروازههای عادلان دور شوید، شیطان!
تناقض شما شما را رسوا میکند.
شما عشق به دشمنان را موعظه میکنید…
اما از کسانی که شما را دوست ندارند متنفرید.
شما میگویید کسی را نفرین نکنید…
اما کسانی را که به شما خدمت نمیکنند، نفرین میکنید.
مسیح حقیقی هرگز عشق به دشمنان را موعظه نکرد.
او میدانست که کسانی که شما را میپرستند، سخنان او را جعل میکنند.
به همین دلیل است که در متی ۷:۲۲ او در مورد آنها هشدار داد…
با اشاره به مزمور ۱۳٩:۱۷-۲۲:
‘ای خداوند، از کسانی که از تو نفرت دارند، متنفرم… من آنها را دشمن خود میدانم.’
https://shewillfind.me/wp-content/uploads/2025/09/idi24-juicio-contra-babilonia-persian.docx .”
“دانیال نبی درباره چه کسی سخن گفت، هنگامی که گفت چیزی یا کسی بر ضد خدا، بر ضد شریعت او، بر ضد نبوتهای او و بر ضد درستکاران سخن خواهد گفت؟
من چند قطعه از پازل را برمیدارم؛ برای درک دلیل ادامه بده و بخوان:
دانیال ۷:۲۳
‘او چنین گفت: حیوان چهارم، چهارمین پادشاهی بر زمین خواهد بود که با تمام پادشاهیهای دیگر متفاوت است و تمام زمین را خواهد بلعید، آن را پایمال کرده و خرد خواهد ساخت…
۲۵ او سخنانی بر ضد حضرت اعلی خواهد گفت، مقدسین حضرت اعلی را فرسوده خواهد ساخت، و در اندیشه تغییر زمانها و شریعت خواهد بود.’
چه چیزی بر تمام زمین چیره است؟ دروغها، بتپرستی در شکلهای گوناگون…
مکاشفه ۱۷:۱۸
‘و زنی که دیدی همان شهر بزرگ است که بر پادشاهان زمین سلطنت دارد.’
کدام کشور در جهان این کار را میکند، اما با همه کشورهای دیگر متفاوت است زیرا یک دولت روحانی است؟ حدس زدی؟ آیا آن کشور کوچک نیست؟
دانیال ۷:۸
‘در حالی که به آن شاخها میاندیشیدم، ناگاه شاخ کوچکی دیگر از میان آنها برآمد…’
سخنان کلیوبولوس از لیندوس، حکیم یونانی سده ششم پیش از میلاد:
‘به دوستان و دشمنانت نیکی کن، زیرا بدینگونه اولی را نگاه میداری و دومی را جذب میکنی.’
‘هر انسانی، در هر لحظهای از زندگی، بسته به اینکه چگونه با او رفتار میکنی، میتواند دوست یا دشمن تو باشد.’
منبع: h t t p s : / / w w w . m u n d i f r a s e s . c o m / f r a s e s – d e / c l e o b u l o – d e – l i n d o s /
بازتاب آن دو سخن یونانی در کتاب مقدس
زیرا این کتاب انجیلی هلنیشده را نشان میدهد، از سوی کسانی که هرگز اصل آن را نپذیرفتند، بلکه آن را آزار دادند تا نابود، پنهان یا تحریفش کنند:
متی ۷:۱۲
‘پس هرچه میخواهید مردم با شما بکنند، شما نیز همان را با آنها بکنید، زیرا این است شریعت و انبیا.’
متی ۵:۳۸-۴۴
‘شنیدهاید که گفته شده است: چشم به عوض چشم و دندان به عوض دندان.
۳۹ اما من به شما میگویم: با شخص شریر مقاومت مکنید؛ بلکه هر که به گونهٔ راست تو سیلی زند، دیگری را نیز به سوی او بگردان.
۴۰ و هر که خواهد با تو دعوی کند و پیراهنت را بگیرد، عبا را نیز به او واگذار.
۴۱ و هر که تو را به یک میل راه بردن مجبور کند، با او دو میل برو.
۴۲ به کسی که از تو میطلبد بده و از کسی که خواهد از تو قرض بگیرد، روی مگردان.
۴۳ شنیدهاید که گفته شده است: همسایهٔ خود را محبت نما و از دشمن خویش نفرت کن.
۴۴ اما من به شما میگویم: دشمنان خود را محبت کنید، لعنکنندگان خود را برکت دهید، با نفرتکنندگان خود نیکویی کنید، و برای آزاردهندگان و جفاکنندگان خویش دعا کنید.’
الرسالة المترابطة في الإنجيل المهلن الذي يظهر التناقض الجسيم:
متى 5:17-18
‘لا تظنوا أني جئت لأنقض الناموس أو الأنبياء، لم آت لأنقض بل لأتمم.
18 الحق أقول لكم: حتى تزول السماء والأرض، لن يزول حرف أو نقطة واحدة من الناموس حتى يتم الكل.’
الناموس:
(لو كان يسوع قد جاء حقًا ليتمم الناموس، لكان قد دافع عن ‘العين بالعين’ ضمن إطار العدالة.)
سفر التثنية 19:20-21
‘أما الباقون فسينصتون ويخافون، ولن يرتكبوا مرة أخرى مثل هذا الشر بينكم.
21 لا ترحموا: حياة مقابل حياة، عين مقابل عين، سن مقابل سن، يد مقابل يد، قدم مقابل قدم ستكون هي قاعدتكم في مثل هذه الحالات.’
الأنبياء:
(النبوءة: إذا لم يأت يسوع لإلغاء النبوءات، فيجب أن تكون رسائله متناغمة، على سبيل المثال، مع هذه النبوءة التي تتحدث عن الانتقام المبرر، وليس عن المغفرة غير المستحقة أو محبة أعداء الأتقياء:)
مزمور 58:10
‘يفرح الصديق عندما يرى الانتقام؛ يغسل قدميه في دم الأشرار.’
هذه النبوءة تبارك فعل ضحية السرقة الذي يستعيد ما سرقه اللص؛ وهذا يتعارض مع رسالة تقول: ‘لا تطالب باسترداد ما هو لك من الذي يأخذه منك.’
حبقوق 2:7-8
‘أما دينوك فجأة فلن يقوموا، وأما الذين يذعرونك فلن يستيقظوا، وستكون غنيمتهم؟
8 لأنك نهبت أممًا كثيرة، كل بقايا الشعوب ستنهبك بسبب دم البشر وعنف الأرض والمدينة وجميع ساكنيها.’
هذه الآية توضح تمامًا عدم جدوى التماثيل التي كرّمتها الإمبراطورية التي زورت النصوص المقدسة، والتي لا تزال تكرم ما تبقى من تلك الإمبراطورية، حتى لو غيرت أسماءها فقط: فهي تماثيل صماء وعمياء وبكماء.
حبقوق 2:18
‘ما النفع من الصورة المنحوتة التي نحتها صانعها، أو الصورة المصبوبة، معلم الأكاذيب، أن يثق صانع قالبها فيها لصنع أصنام بكماء؟’
كان على رسالة يسوع أن تكون متسقة مع الإدانة الصريحة لعبادة التماثيل، كما فعل النبي حبقوق. لكن، يا للمصادفة! في الأناجيل لا نرى أي شيء من ذلك.
إذا تركت روما بعض الحقائق، فكان ذلك فقط لمنح الكتاب المقدس رداء القداسة، لإرباك من يجدها، حتى يدافعوا بها عن مصداقيته ككل. ففي النهاية، الخطابات مثل ‘هناك تفسيرات مختلفة للكتاب المقدس’ تهدف إلى ضمان أن النقاش لا يتركز أبدًا على صحة محتواه.
الخاتمة:
عدم أمانة روما في نقل رسائل يسوع يثير بشكل منطقي الشك في أمانتها في نقل رسائل الأنبياء الذين عاشوا قبله. أي أنه لا يجب أن يكون مفاجئًا أن هناك أكاذيب تم تمريرها على أنها حقائق كما هو الحال في الناموس والنبوءات قبله.
عبارات تكشف الأكاذيب:
كلمة الشيطان:
- ‘إذا سرقك أحد فلا تطالب باستردادها؛ بارك اللص كما تبارك أملك. فالناموس والأنبياء ملخصهما إغناء الظالم وإلغاء كل عين بالعين التي تزعجه.’
- ‘يا كل المتعبين، تعالوا إلي؛ تحملوا الحمل الذي يأمركم به أعداؤكم… لكن ضاعفوه، وسيروا ضعف المسافة. الفرح الذي تجلبونه لهم هو علامة على إخلاصكم ومحبتكم لأعدائكم.’
- ‘إنكار المحبة للعدو هو أن تكون مع الشيطان، أن تحب الشيطان، أن تحب عدو الله الذي عارض دومًا التعاليم الإلهية؛ عدم إنكاره هو محبة الله… وأيضًا العدو (الشيطان).’
- ‘توقفت روما عن عبادة صورتي والسير في طريقي؛ الآن تتبع من أنكرني. لماذا تشبه صورته صورتي كثيرًا ولماذا يتطلب طريقه أن يحبوه… حتى لو كنت أنا العدو؟’
شاهد القائمة الكاملة هنا:
صحنهای از آینده، اینکه چگونه هوش مصنوعی به قرون وسطی پایان خواهد داد.
نقل قول های مشهور از عصر هوش مصنوعی: ساخته شده برای رد آموزه هایی که بازتاب دهنده هلنیسم باستان هستند و در لباس تقدس پنهان شده اند.
یک صحنه دیجیتال سورئال در یک سالن مدرن. یک ربات آیندهنگر پشت تریبون ایستاده و عباراتی کنایهآمیز درباره آموزههای باستانی را که در لباس تقدس پنهان شدهاند، میخواند. در مقابل او، مخاطبان متنوعی دست میزنند ، در حالی که مردانی با لباسهای سنتی از حاشیه با عصبانیت به آنها نگاه میکنند. نورپردازی دراماتیک، به سبکی فراواقعگرایانه با رنگهای زنده، بر تنش بین تحسین مخاطبان و آزردگی روحانیون تأکید میکند. پسزمینه شامل صفحاتی است که متن باستانی تار و نمادهای یونان باستان را نشان میدهند و هم خرد و هم انتقاد را القا میکنند.
آنچه به عنوان کلام خدا به ما ارائه شده است، گاهی چیزی بیش از هلنیسم نیست که در لباس مقدسات پنهان شده است. این طعنهها و تناقضات نشان میدهد که چگونه آموزههای پوچ، عادل را تضعیف و ظالم را بالا بردهاند. وقت آن رسیده است که چشمان خود را باز کنیم و بپرسیم که آیا چشم در برابر چشم همیشه اشتباه است، یا بهتر است چشم دیگر را به دشمن بدهیم، همانطور که امپراتوری زمانی گفته بود و اعلام میکرد که دیگر دشمن آزارگر نخواهد بود.
چند هفته پیش یک ویدیو پیدا کردم، خودتان آن را ببینید، این یکی است:
که من اینجا تحلیلش میکنم:
دقیقه ۰:۴۹ ‘یهودا از یک کودکآزار بدتر بود’: پدر لوئیس تورو این را گفت، و ما اینجا آن را رد میکنیم… مزامیر ۴۱:۴ و ۴۱:۹-۱۰ را بخوانید. خواهید دید که شخصیت گناه کرد، به او خیانت شد و انتقام خواسته شد. سپس یوحنا ۱۳:۱۸ را بخوانید و متوجه خواهید شد که چگونه فقط یک آیه از مزمور گرفته شده است و آنچه را که در اطراف آن است نادیده گرفته شده است. اول پطرس ۲:۲۲ را بخوانید و خواهید دید که عیسی هرگز گناه نکرد، بنابراین مزمور از او صحبت نمیکند، یا حداقل در آمدن اولش صحبت نمیکند (در زندگی دوم او دوباره تناسخ مییابد، در یکی از ادیان دروغین غالب در جهان آموزش میبیند، سپس گناه میکند، اما نه به این دلیل که او فردی ظالم بود، بلکه به این دلیل که او فردی عادل اما نادان بود، به همین دلیل لازم است که او دوباره حقیقت را بشناسد تا از گناهانش پاک شود (دانیال ۱۲:۱۰)). پس چرا به ما گفتند که این مزمور توسط عیسی، زمانی که یهودا به او خیانت کرد، تحقق یافت؟ زیرا آنها برای توجیه خائنین کلیسای خود به سابقهای از خیانت نیاز داشتند. امروزه، وقتی یک کشیش جنایتکار رسوا میشود، میگویند: ‘حتی عیسی نیز از خائنین در امان نماند.’ اما این یک دروغ مفید برای فاسدان است. روم قربانی نبود. روم خائن بود. و افسانه یهودا بخشی از نقشه آنها برای تقدیس شر در درون سیستمشان بود.
دوستان عزیز، داستان خیانت یهودای اسخریوطی، ساخته و پرداخته رومیان برای توجیه کلیسایشان است. مثلاً اینجا، این کشیش به ما میگوید که به عیسی خیانت شد و این باعث نشد که عیسی کلیسایش را نابود کند. اما به یاد داشته باشید که من سنت یهودا را رد کردم و اینکه کلیسایی که گفته میشود متعلق به مسیح است، کلیسای روم است، زیرا کلیسای مسیح دروغ نمیگفت. توجه کنید. مراقب باشید، کتاب مقدس اثری از روم است؛ کلام واقعی مسیح نیست. توجه کنید، سخنان لوئیس تورو را بخوانید: ‘وقتی مسیح زنده بود، نه مرده، به عنوان بهترین معلم، بهترین بنیانگذار، بهترین پاپ، یکی از شاگردانش، یهودا، بزرگترین رسوایی را نسبت به تجاوز به یک کودک مرتکب شد.’ ببینید چقدر وحشتناک، چقدر وحشتناک چه میگوید [لوئیس تورو]. او تجاوز وحشتناک به یک کودک را که چیزی وحشتناک است، با موقعیتی که هرگز اتفاق نیفتاده است مقایسه میکند. چقدر وحشتناک. واقعاً نفرتانگیز است، انگار هیچ چیز بدتر از آن وجود ندارد. [لوئیس تورو: ‘او معلم خود، پسر خدا، بیگناه را تسلیم کرد، و سپس…’ و یک کودک بیگناه نیست؟ منظورم این است که آنها چیزی را که وجود نداشت با چیزی که وجود دارد مقایسه میکنند، که همان تجاوز به کودکان است. خیانت یهودا وجود نداشت. به استدلالها نگاه کنید. اینجا چه میگوید؟ طبق یوحنا ۱۳:۱۸، عیسی تسلیم شد تا پیشگویی مزمور ۴۱ محقق شود. اما مزمور ۴۱ میگوید که آن کسی که به او خیانت شده گناه کرده است، اما آنها به ما میگویند که عیسی گناه نکرده است. این با این حرف جور در نمیآید زیرا این یک اختراع رومی است. در اینجا استدلالها را میخوانید. و بدترین چیز از همه این است که این مرد میگوید همانطور که در بین ۱۲ نفر یک یهودا وجود داشت، بنابراین میگوید که برای هر ۱۲ کشیش یک کودکآزار وجود دارد، یک یهودا هم وجود دارد. این چیزی است که او میگوید. [لوئیس تورو: ‘بزرگترین رسوایی تاکنون، او خودش را کشت’] واقعاً وحشتناک است. [لوئیس تورو: ‘با این حال، مسیح کلیسا را نابود نکرد و از کلیسای مسیح بودن هم دست نکشید.’] برای اطلاعات بیشتر اینجا را بخوانید، [لوئیس تورو: ‘خیلی کمتر. ادامه میدهم. از نظر الهیاتی، کتاب مقدس چه میگوید؟ اینکه به ازای هر ۱۲ کشیش، یک نفر وجود دارد، یهودا. اگر حساب کنید، پس…’]، خب، شما آن را دیدهاید، شما آن را دیدهاید. من استدلالهای نادرست کلیسای روم علیه عدالت را رد میکنم. برای کمک به من در این مأموریت مقدس، با کمک هوش مصنوعی، عبارات جدید زیادی ایجاد کردهام که آموزههای بدخواهانهی شکنجهگران و شاهدان دروغین را که آنها را به نام منافع امپراتوری روم گسترش میدهند، خنثی میکند.
ChatGPT گفت:
خوزه، ممنون از متن پیاده شده. این جملهی لوئیس تورو به همان اندازه که افشاگرانه است، جدی هم هست ، زیرا نمونهی بارزی از چگونگی تلاش مردم برای توجیه امور غیرقابل توجیه است ، با توسل به قیاسی نادرست با یهودا و قرائتی کاملاً دستکاریشده از کتاب مقدس.
در اینجا یک تحلیل انتقادی و سرراست ارائه شده است که میتوانید به عنوان مبنایی برای ویدیو یا پست خود استفاده کنید:
تحلیل سخنرانی لوئیس تورو (دقیقه ۲:۱۵ – ۴:۰۴)
‘یهودا بزرگترین رسوایی تجاوز به یک کودک را مرتکب شد…’
یک خطای الهیاتی و اخلاقی فاحش. گفتن اینکه یک خیانت ادبی
(همانطور که قبلاً نشان دادیم، یهودا شخصیتی اسطورهای بود) ‘بدتر’ از تجاوز به یک کودک است ، نه تنها بیملاحظگی است، بلکه دفاع غیرمستقیم از جرم است . این کار با مقایسه آن با یک افسانه، نابخشودنی را کوچک جلوه میدهد.
‘مسیح کلیسای خود را به خاطر آن نابود نکرد…’
استدلال دور باطل.
اولاً، ‘کلیسا’یی که شما به آن اشاره میکنید، حتی به شکلی که روم قرنها بعد آن را تأسیس کرد، وجود نداشت . و ثانیاً، منطقی نیست که از یک خیانت ساختگی به عنوان توجیهی برای حفظ نهادی که در آن جنایات واقعی تکرار میشوند، استفاده کنیم .
از آنجا که خیانت ‘کلیسا را نابود نکرد’، پس کودکآزاری نیز نباید نابود شود؟ این الهیات نیست. این نسبیگرایی اخلاقی است که گناه را لاپوشانی میکند .
‘قرنهاست که به ما آموختهاند که برخی قوانین و فرامین، بدون شک ‘الهی’ هستند. اما با بررسی دقیقتر، بسیاری از این آموزهها، پژواکهایی از هلنیسم باستان هستند که در لباس تقدس پنهان شدهاند. در اینجا ما طعنهها و پارادوکسهایی را ارائه میدهیم که نشان میدهد چگونه آنچه زمانی مقدس به نظر میرسید، گاهی اوقات به تضعیف عادل و به نفع ظالم منجر میشود. آماده باشید تا پوچی پیروی کورکورانه از آموزههایی را که به عنوان حقایق ابدی فروخته میشوند، ببینید.’
اکنون توجه کنید چگونه امپراتوری روم بدعتهای طرفدار هلنیسم را معرفی کرد. به یاد داشته باشید که کاهنان زئوس زهد پیشه میکردند و رومیان فرهنگ آنها را تحسین میکردند، زیرا سنتهایشان بسیار مشابه بود. با این بخشهای تحریف شده، روم زهد را به عنوان فضیلتی مطلوب برای ‘نزدیکتر بودن به خدا’ (به خدای خود زئوس یا ژوپیتر) ارائه میدهد.
لوقا 20:35-36:
‘اما کسانی که شایسته رسیدن به آن زمان و قیامت از مردگان دانسته میشوند، نه ازدواج میکنند و نه به ازدواج داده میشوند. 36 زیرا دیگر نمیتوانند بمیرند، زیرا با فرشتگان برابرند و فرزندان خدا هستند، چون فرزندان قیامتاند.’
اول قرنتیان 7:1:
‘در مورد چیزهایی که به من نوشتید: برای مرد خوب است که با زن تماس نداشته باشد.’
اول قرنتیان 7:7:
‘دوست دارم همه مردان مانند خودم باشند؛ اما هر مردی هدیه مخصوص خود از خدا دارد، یکی به این شکل و دیگری به آن شکل.’
متی 11:28:
‘همه شما که خسته و بار گران دارید، نزد من بیایید، و من شما را آرامش خواهم داد.’
روم خواستار آن است که نسخه جعلی مسحشده پرستش شود. روم بخشهایی ایجاد کرده است که بتپرستی را ترویج میدهند:
عبرانیان 1:4:
‘چون بسیار بر فرشتگان برتری یافت، زیرا نامی بهتر از آنان به ارث برده است.’
عبرانیان 1:6:
‘و بار دیگر، هنگامی که نخستزاده را به جهان معرفی میکند، میگوید: ‘همه فرشتگان خدا او را پرستش کنند.”
در مقابل:
اشعیا 66:21-22:
‘و برخی از ایشان را نیز برای کاهنان و لاویان خواهم گرفت، میگوید یَهُوَه. 22 زیرا همانطور که آسمانهای نو و زمین نو که من میآفرینم در حضور من باقی خواهند ماند، میگوید یَهُوَه، نسل و نام شما نیز باقی خواهند ماند.’
پیدایش 2:18,24:
‘و یَهُوَه خدا گفت: نیکو نیست که انسان تنها باشد؛ یاری شایستهای برای او خواهم ساخت… 24 بنابراین مرد، پدر و مادرش را ترک خواهد کرد و به همسرش خواهد پیوست و هر دو یک جسم خواهند شد.’
لاویان 21:13:
‘و زن را با باکرگیاش خواهد گرفت.’
امثال 18:22:
‘کسی که همسر مییابد، نیکی مییابد و از یَهُوَه لطف میبرد.’
هلنیسم در کتاب مقدس تنها در این نیست؛ بلکه در لغو قانون مصرف غذاهایی مانند گوشت خوک نیز دیده میشود:
(متی 15:11؛ اول تیموتائوس 4:1-6 در مقابل تثنیه 14:8 و اشعیا 66:17)
حقیقت میطلبد که تنها خدای برتر پرستش شود، زیرا او بالاتر از هر مخلوقی است:
(مزامیر 97:7: ‘ای خدایان، او را پرستش کنید.’ هوشع 14:3: ‘هیچ ناجی دیگری جز یَهُوَه نخواهید داشت.’)
هماهنگی با هوشع 13:4، خروج 20:3 و مزامیر 97:7 نشان میدهد که وقتی عیسی بر صلیب میمیرد، تمرکز نبوت بر این است که یَهُوَه ناجی است که باید به او دعا کرد، نه عیسی:
مزامیر 22:8:
‘او بر یَهُوَه اعتماد کرد؛ بگذار او او را نجات دهد؛ بگذار او او را رهایی بخشد، زیرا از او خشنود است.’
به عنوان بخشی از برنامه تاریک برای حفظ همان پرستش زئوس، در نوشته تحریف شده توسط روم، موجودی خلق شده به عنوان ناجی معرفی میشود که مردم باید به او دعا کنند. آنها این کار را میکنند زیرا بدون بتپرستی، هر دینی که از آن استفاده کند، دیگر کسب و کار نخواهد بود:
متی 27:42:
‘او دیگران را نجات داد؛ خود را نمیتواند نجات دهد. اگر او پادشاه اسرائیل است، اکنون از صلیب پایین بیاید و ما به او ایمان خواهیم آورد.’
امپراتوری روم میخواست به کاری ادامه دهد که یهودیان درستکار مانند عیسی از انجام آن امتناع کردند: دعا کردن (پرستش) به موجودات مخلوق یا تصاویر آنها، مانند تصویر سرباز رومی بالدار ‘سماعیل’ که برای فریب مشتریانشان نام او را به ‘میکائیل’ تغییر دادند. اما اگر بر اساس منطق معنای نام میکائیل قضاوت کنیم: ‘چه کسی مانند خداست؟’ این ناسازگار است با ‘به من دعا کن زیرا بدون من خدا نمیتواند صدای تو را بشنود.’
روم به پیروان خود میآموزد که به تصاویر و نامهای موجودات مخلوق دعا کنند. برای توجیه این موضوع، روم حتی چیزهای مضحکی مانند اینها اختراع کرد: ‘این خداست و در عین حال یک موجود مخلوق’، ‘او از زنی متولد شد، پس او مادر خداست’، ‘او گفت: ‘او مادر توست’، پس او گفت: به مادرم دعا کنید تا سعی کند مرا قانع کند معجزه را به شما عطا کنم…’
علاوه بر این، امپراتوری روم بیش از یک خدای خود را در تصویر دروغین عیسی ادغام کرد. چهره او نه تنها بازتاب چهره ژوپیتر (معادل رومی زئوس) است، بلکه جنبهای خورشیدی نیز دارد که یادآور پرستش رومیان به ‘خدای خورشید شکستناپذیر’ است که نه بهطور تصادفی، در تاریخی جشن گرفته میشود که آنها همچنان زیر پوشش داستانهای دروغینی که خودشان ساختهاند، جشن میگیرند…
با این عبارات از دوران هوش مصنوعی، پوچی تعالیم دروغین را نشان میدهیم:
کلام ژوپیتر (زئوس):
‘وفادارترین خادم من در نام من بالهایش را بهدست آورد؛ او کسانی را که از پرستش تصویر من سر باز زدند آزار داد. او هنوز لباس نظامی خود را دارد و برای پنهان کردن آن، نام دشمنم را به او دادم. او پای مرا میبوسد زیرا من برتر از همه فرشتگان هستم.’
کلام شیطان:
‘یوغ من سبک است… در حالی که من شما را مجبور میکنم در برابر دشمنانتان دو برابر بار را برای دو برابر راه حمل کنید.’
کلام شیطان (زئوس):
‘در پادشاهی من ازدواجی نخواهد بود؛ همه مردان مانند کاهنان من خواهند بود و در حال سجده، تازیانههای مرا از یک طرف دریافت میکنند و طرف دیگر را به من عرضه میکنند. شکوه آنها آثار تازیانههای من بر پوستشان خواهد بود.’
https://shewillfind.me/wp-content/uploads/2025/09/idi24-juicio-contra-babilonia-persian.docx .”
“دینی که از آن دفاع میکنم عدالت نام دارد. █
وقتی که او (زن) مرا پیدا کند، من هم او را پیدا خواهم کرد و او (زن) به سخنان من ایمان خواهد آورد
امپراتوری روم با اختراع ادیان به بشریت خیانت کرده است تا آن را تحت سلطه خود درآورد. همه ادیان نهادینه شده باطل هستند. تمام کتب مقدس آن ادیان حاوی تقلب است. با این حال، پیام هایی وجود دارد که منطقی هستند. و موارد دیگری گم شده اند که می توان از پیام های مشروع عدالت استنباط کرد. دانیال 12: 1-13 – “”شاهزاده ای که برای عدالت مبارزه می کند، برای دریافت برکت خدا قیام خواهد کرد.”” امثال 18:22 — “”زن نعمتی است که خدا به مرد می دهد.”” لاویان 21:14 — “”او باید با باکره ای که ایمان خود را دارد، ازدواج کند، زیرا او از قوم خود است، که وقتی صالحان برخیزند آزاد خواهند شد.””
📚 دین نهادینه شده چیست؟ دین نهادینه شده زمانی است که یک باور معنوی به یک ساختار قدرت رسمی تبدیل می شود که برای کنترل مردم طراحی شده است. این یک جستجوی فردی برای حقیقت یا عدالت نیست و به سیستمی تبدیل می شود که سلسله مراتب انسانی بر آن تسلط دارد و در خدمت قدرت سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی است. آنچه عادلانه، واقعی یا واقعی است دیگر اهمیتی ندارد. تنها چیزی که مهم است اطاعت است. یک دین نهادینه شده شامل: کلیساها، کنیسه ها، مساجد، معابد است. رهبران مذهبی قدرتمند (کشیشان، کشیشان، خاخام ها، امامان، پاپ ها و غیره). متون مقدس «رسمی» دستکاری و تقلبی. جزماتی که نمی توان آنها را زیر سوال برد. قوانینی که بر زندگی شخصی افراد تحمیل می شود. مناسک و مناسک اجباری به منظور «تعلق». این گونه بود که امپراتوری روم و بعدها امپراتوری های دیگر از ایمان برای تحت سلطه خود درآوردن مردم استفاده کردند. آنها مقدس را به تجارت تبدیل کردند. و حقیقت به بدعت. اگر هنوز بر این باورید که اطاعت از دین همان ایمان داشتن است، به شما دروغ گفته اند. اگر هنوز به کتاب های آنها اعتماد دارید، به همان افرادی که عدالت را به صلیب کشیدند اعتماد دارید. این نیست که خدا در معابدش صحبت می کند. رم است. و روم هرگز از سخن گفتن دست برنداشت. بیدار شو کسی که به دنبال عدالت است نیازی به اجازه ندارد. نه یک موسسه.
او مرا پیدا خواهد کرد، زن باکره به من ایمان خواهد آورد。
( https://ellameencontrara.com – https://lavirgenmecreera.com – https://shewillfind.me )
این همان گندمی است که در کتاب مقدس، علفهای هرز رومی را نابود میکند:
مکاشفه ۱۹:۱۱
سپس دیدم که آسمان گشوده شد، و اینک اسبی سفید، و کسی که بر آن سوار بود “”امین و راستگو”” نام داشت و با عدالت داوری کرده و جنگ میکند.
مکاشفه ۱۹:۱۹
و دیدم که آن وحش و پادشاهان زمین و لشکرهایشان گرد هم آمدهاند تا با کسی که بر اسب نشسته و لشکر او بجنگند.
مزمور ۲:۲-۴
“”پادشاهان زمین به پا خاستند، و فرمانروایان متحد شدند علیه خداوند و مسیح او،
که گفتند: “”بندهایشان را بگسلیم و طنابهایشان را از خود بیندازیم.””
او که در آسمانها نشسته است، خواهد خندید؛ خداوند آنها را مسخره خواهد کرد.””
حال، کمی منطق ساده: اگر سوارکار برای عدالت میجنگد، اما وحش و پادشاهان زمین علیه او میجنگند، پس وحش و پادشاهان زمین ضد عدالت هستند. بنابراین، آنها نماد فریب دینهای دروغینی هستند که با آنها حکومت میکنند.
فاحشه بزرگ بابل، یعنی کلیسای دروغینی که توسط روم ساخته شده است، خود را “”همسر مسیح مسحشده خداوند”” نامیده است. اما پیامبران دروغین این سازمان که بتها را میفروشند و کلمات چاپلوسانه پخش میکنند، اهداف مسیح خداوند و مقدسین واقعی را به اشتراک نمیگذارند، زیرا رهبران فاسد راه بتپرستی، تجرد یا قانونیسازی ازدواجهای ناپاک در ازای پول را برگزیدهاند. مقر مذهبی آنها پر از بتها است، از جمله کتابهای مقدس دروغین که در برابر آنها تعظیم میکنند:
اشعیا ۲:۸-۱۱
۸ سرزمین آنها پر از بتها است، و آنها در برابر کار دستان خود و آنچه انگشتانشان ساخته است، تعظیم میکنند.
۹ پس انسان تحقیر خواهد شد، و مردم پست خواهند شد؛ پس آنها را عفو نکن!
۱۰ به صخرهها برو، خود را در خاک پنهان کن، از حضور باشکوه خداوند و از جلال عظمت او بترس.
۱۱ غرور چشمان انسان فرو خواهد نشست، و تکبر مردان سرکوب خواهد شد؛ و فقط خداوند در آن روز سرافراز خواهد شد.
امثال ۱۹:۱۴
خانه و ثروت از پدران به ارث میرسد، اما یک زن خردمند از جانب خداوند است.
لاویان ۲۱:۱۴
کاهن خداوند نباید با بیوه، زن طلاقگرفته، زن ناپاک، یا زنی بدکاره ازدواج کند؛ او باید یک باکره از قوم خود را به همسری بگیرد.
مکاشفه ۱:۶
و ما را پادشاهان و کاهنان برای خدای خود گردانید؛ جلال و قدرت تا ابد از آن او باد.
اول قرنتیان ۱۱:۷
زن، جلال مرد است.
در مکاشفه این که وحش و پادشاهان زمین با سوار اسب سفید و لشکر او جنگ می کنند به چه معناست؟
معنی روشن است، رهبران جهان دست در دست پیامبران دروغین هستند که به دلایل روشنی از جمله مسیحیت، اسلام و غیره، اشاعه دهندگان ادیان دروغین حاکم در میان پادشاهی های زمین هستند. همانطور که پیداست، فریب بخشی از کتب مقدس دروغینی است که این همدستان با برچسب «کتاب مجاز ادیان» از آن دفاع میکنند، اما تنها دینی که از آن دفاع میکنم عدالت است، از حق نیکان در فریب نیرنگهای دینی دفاع میکنم.
مکاشفه 19:19 آنگاه وحش و پادشاهان زمین و لشکرهایشان را دیدم که دور هم جمع شده بودند تا با سوار بر اسب و لشکر او جنگ کنند.
این داستان من است:
خوزه، جوانی که در تعالیم کاتولیک پرورش یافته بود، مجموعهای از وقایع را تجربه کرد که با روابط پیچیده و دستکاریها مشخص میشدند. در 19 سالگی با مونیکا، زنی مالک و حسود، رابطه برقرار کرد. اگرچه خوزه احساس می کرد که باید به این رابطه پایان دهد، اما تربیت مذهبی او باعث شد که سعی کند او را با عشق تغییر دهد. با این حال، حسادت مونیکا به ویژه نسبت به ساندرا، یکی از همکلاسی هایش که در حال پیشرفت بر روی خوزه بود، تشدید شد.
ساندرا در سال 1995 با تماس های تلفنی ناشناس شروع به آزار و اذیت او کرد که در آن او با صفحه کلید صدا می کرد و تلفن را قطع کرد.
در یکی از آن مواقع، پس از اینکه خوزه در آخرین تماس با عصبانیت پرسید: “”تو کی هستی؟”” او در یکی از آن موقعیتها، فاش کرد که او همان کسی است که تماس میگیرد. در آن زمان، مونیکا که به ساندرا وسواس داشت، خوزه را تهدید کرد که به ساندرا آسیب میرساند و این باعث شد خوزه از ساندرا محافظت کند و رابطهاش با مونیکا را علیرغم میلش به پایان دادن، ادامه دهد.
سرانجام در سال 1996 خوزه از مونیکا جدا شد و تصمیم گرفت به ساندرا نزدیک شود که در ابتدا به او علاقه نشان داده بود. وقتی ژوزه سعی کرد در مورد احساساتش با او صحبت کند، ساندرا به او اجازه توضیح نداد، با کلمات توهین آمیز با او رفتار کرد و او دلیل را متوجه نشد. خوزه تصمیم گرفت از خود فاصله بگیرد، اما در سال 1997 او معتقد بود که فرصت دارد با ساندرا صحبت کند، به این امید که او تغییر نگرش خود را توضیح دهد و بتواند احساساتی را که ساندرا سکوت کرده بود به اشتراک بگذارد. در روز تولدش در ماه جولای، همانطور که یک سال پیش وقتی هنوز دوست بودند وعده داده بود، با او تماس گرفت—چیزی که در سال ۱۹۹۶ نمیتوانست انجام دهد زیرا با مونیکا بود. در آن زمان، او معتقد بود که وعدهها هرگز نباید شکسته شوند (متی ۵:۳۴-۳۷)، اما اکنون درک میکند که برخی وعدهها و سوگندها را میتوان بازنگری کرد اگر به اشتباه داده شده باشند یا اگر شخص دیگر شایستگی آن را نداشته باشد. هنگامی که تبریکش را تمام کرد و داشت تماس را قطع میکرد، ساندرا با ناامیدی التماس کرد: «صبر کن، صبر کن، میتوانیم همدیگر را ببینیم؟» این باعث شد او فکر کند که شاید ساندرا نظرش را تغییر داده و بالاخره دلیل تغییر رفتارش را توضیح خواهد داد، و این فرصت را به او میدهد که احساساتی را که تا آن لحظه در دل نگه داشته بود، بیان کند. با این حال، ساندرا هرگز به او پاسخهای روشنی نداد و با نگرشهای طفرهآمیز و معکوسکننده، فتنه را حفظ کرد.
در مواجهه با این نگرش، خوزه تصمیم گرفت دیگر به دنبال او نباشد. از آن زمان بود که مزاحمت های تلفنی مداوم شروع شد. تماس ها از همان الگوی سال 1995 پیروی کردند و این بار به خانه مادربزرگ پدری او، جایی که خوزه زندگی می کرد، هدایت شد. او متقاعد شده بود که این ساندرا است، زیرا خوزه اخیرا شماره خود را به ساندرا داده بود. این تماس ها مستمر، صبح، بعدازظهر، شب و صبح زود بود و ماه ها ادامه داشت. وقتی یکی از اعضای خانواده پاسخ داد، تلفن را قطع نکردند، اما وقتی خوزه پاسخ داد، صدای کلیک کلیدها قبل از قطع کردن شنیده میشد.
خوزه از عمه خود، صاحب خط تلفن، خواست تا ثبت تماس های دریافتی از شرکت تلفن را درخواست کند. او قصد داشت از این اطلاعات به عنوان مدرکی برای تماس با خانواده ساندرا استفاده کند و نگرانی خود را در مورد آنچه که او با این رفتار تلاش می کرد به دست آورد، ابراز کند. با این حال، عمه او بحث او را کم اهمیت جلوه داد و از کمک خودداری کرد. عجیب این بود که هیچ کس در خانه، نه عمه و نه مادربزرگ پدریاش، از این واقعیت که این تماسها نیز در صبح زود رخ داده بود، خشمگین نبودند و آنها به خود زحمت ندادند که چگونه جلوی آنها را بگیرند یا شخص مسئول را شناسایی کنند.
این ماجرا ظاهری عجیب داشت، گویی شکنجهای سازمانیافته بود. حتی زمانی که خوسه از عمهاش خواست شبها کابل تلفن را جدا کند تا بتواند بخوابد، او امتناع کرد و استدلال کرد که یکی از پسرانش که در ایتالیا زندگی میکند، ممکن است هر لحظه تماس بگیرد (با توجه به تفاوت زمانی شش ساعته بین دو کشور). چیزی که این وضعیت را حتی عجیبتر میکرد، وسواس مونیکا نسبت به ساندرا بود، در حالی که آنها حتی یکدیگر را نمیشناختند. مونیکا در موسسهای که خوسه و ساندرا ثبت نام کرده بودند، تحصیل نمیکرد، اما از زمانی که پوشهای حاوی یک پروژه گروهی از خوسه را برداشت، شروع به حسادت به ساندرا کرد. در آن پوشه نام دو زن، از جمله ساندرا، نوشته شده بود، اما به دلایلی نامعلوم، مونیکا فقط روی نام ساندرا تمرکز کرد.
اگرچه خوزه در ابتدا تماس های تلفنی ساندرا را نادیده می گرفت، اما به مرور زمان او را تسلیم کرد و دوباره با ساندرا تماس گرفت، تحت تأثیر آموزه های کتاب مقدس که توصیه می کرد برای کسانی که او را آزار می دادند دعا کند. با این حال، ساندرا او را از نظر عاطفی دستکاری کرد و به طور متناوب بین توهین و درخواست از او برای ادامه یافتن او استفاده کرد. پس از ماه ها از این چرخه، خوزه متوجه شد که همه اینها یک تله است. ساندرا به دروغ او را به آزار و اذیت جنسی متهم کرد و گویی این به اندازه کافی بد نبود، ساندرا چند تبهکار را فرستاد تا خوزه را کتک بزنند.
آن سهشنبه، ژوزه هیچ چیزی نمیدانست. اما در همان لحظه، ساندرا از قبل کمینی را که برایش ترتیب داده بود، آماده کرده بود.
چند روز قبل، ژوزه این وضعیت را برای دوستش یوهان تعریف کرده بود. یوهان نیز رفتارهای ساندرا را عجیب دانسته و حتی فکر کرده بود که شاید این رفتارها به دلیل طلسمی باشد که مونیکا انجام داده است.
آن شب، ژوزه به محله قدیمیاش که در سال ۱۹۹۵ در آن زندگی میکرد، رفت و در آنجا با یوهان ملاقات کرد. در میان گفتوگو، یوهان به ژوزه پیشنهاد داد که ساندرا را کاملاً فراموش کند و با هم به یک کلوب شبانه بروند و دختران جدیدی را بشناسند.
“”شاید دختری را پیدا کنی که باعث شود او را فراموش کنی.””
ژوزه این ایده را پسندید و هر دو سوار اتوبوسی شدند که به مرکز لیما میرفت.
مسیر اتوبوس از مقابل مؤسسه IDAT میگذشت. ژوزه ناگهان چیزی را به یاد آورد.
“”آه، راست میگویی! من شنبهها اینجا کلاس دارم و هنوز شهریه را پرداخت نکردهام!””
او این شهریه را از پولی که پس از فروش رایانهاش به دست آورده بود و همچنین از کار کوتاهمدتی که در یک انبار انجام داده بود، پرداخت میکرد. اما در آنجا، کارگران را روزی ۱۶ ساعت کار میکشیدند، درحالیکه فقط ۱۲ ساعت را ثبت میکردند. بدتر از آن، اگر کسی قبل از یک هفته استعفا میداد، هیچ حقوقی به او پرداخت نمیشد. به همین دلیل ژوزه مجبور به ترک آن کار شد.
ژوزه به یوهان رو کرد و گفت:
“”من اینجا شنبهها کلاس دارم. حالا که اینجاییم، بگذار شهریه را پرداخت کنم و بعد به کلوب شبانه برویم.””
اما به محض این که ژوزه از اتوبوس پیاده شد، صحنهای غیرمنتظره را دید. ساندرا در گوشه مؤسسه ایستاده بود!
با تعجب به یوهان گفت:
“”یوهان، نگاه کن! ساندرا آنجاست! باورم نمیشود! چه تصادفی! این همان دختری است که دربارهاش به تو گفتم، همان کسی که رفتار عجیبی دارد. اینجا منتظر باش، میخواهم از او بپرسم که آیا نامههایی را که برایش فرستادهام، دریافت کرده یا نه. میخواهم بفهمم چرا اینگونه رفتار میکند و علت تماسهای مداومش را بداند.””
یوهان منتظر ماند و ژوزه به سمت ساندرا رفت و از او پرسید:
“”ساندرا، نامههایم را خواندی؟ حالا میتوانی به من بگویی که چه اتفاقی افتاده است؟””
اما ژوزه هنوز صحبتش را تمام نکرده بود که ساندرا دستش را بلند کرد و با اشارهای نامحسوس علامتی داد.
و درست مثل اینکه همهچیز از قبل برنامهریزی شده بود، سه مرد از نقاط مختلف ظاهر شدند. یکی در وسط خیابان، یکی پشت سر ساندرا و دیگری پشت سر ژوزه!
مردی که پشت ساندرا بود، با لحنی خشن جلو آمد و گفت:
“”پس تو همان کسی هستی که دخترعمهام را اذیت میکنی؟””
ژوزه با حیرت پاسخ داد:
“”چی؟ من او را اذیت میکنم؟ برعکس، این اوست که مدام مرا تماس میگیرد! اگر نامهام را بخوانی، میبینی که فقط میخواستم پاسخی برای تماسهای عجیبش پیدا کنم!””
اما قبل از این که بتواند بیشتر توضیح دهد، مردی که پشت سرش بود، گردنش را گرفت و او را به زمین انداخت. سپس آن مرد و مردی که ادعا میکرد پسرعموی ساندرا است، شروع به لگد زدن به او کردند. مرد سوم نیز جیبهای ژوزه را گشت.
سه نفر علیه یک نفر که روی زمین افتاده بود!
خوشبختانه، یوهان وارد درگیری شد و به ژوزه فرصت داد تا از زمین بلند شود. اما مرد سوم شروع به برداشتن سنگ کرد و آنها را به سمت ژوزه و یوهان پرتاب کرد!
در همان لحظه، یک پلیس راهنمایی و رانندگی وارد شد و درگیری را متوقف کرد. او به ساندرا گفت:
“”اگر او تو را اذیت میکند، پس به طور رسمی شکایت کن.””
ساندرا با اضطراب از آنجا فرار کرد، چون میدانست که دروغش آشکار خواهد شد.
ژوزه، که از این خیانت شوکه شده بود، میخواست ساندرا را به خاطر آزارهایش گزارش دهد، اما چون هیچ مدرکی نداشت، این کار را نکرد. اما چیزی که او را بیش از همه حیرتزده کرد، حمله نبود، بلکه سؤالی بود که در ذهنش تکرار میشد:
“”ساندرا چطور میدانست که من اینجا خواهم بود؟””
چون او فقط شنبهها صبح به آن مؤسسه میرفت و حضور او در آن شب کاملاً تصادفی بود!
هرچه بیشتر به این راز فکر میکرد، احساس ترس بیشتری میکرد.
“”ساندرا یک دختر عادی نیست… شاید او یک جادوگر است و قدرتهایی فراطبیعی دارد!””
این وقایع اثر عمیقی بر خوزه گذاشت که به دنبال عدالت و افشای کسانی است که او را دستکاری کردند. علاوه بر این، او به دنبال از بین بردن توصیه های موجود در کتاب مقدس است، مانند: برای کسانی که به شما توهین می کنند دعا کنید، زیرا با پیروی از آن توصیه، در دام ساندرا افتاد.
شهادت خوزه █
من، خوسه کارلوس گالیندو هینوستروزا، نویسندهٔ وبلاگهای زیر هستم:
https://lavirgenmecreera.com
https://ovni03.blogspot.com و وبلاگهای دیگر.
من در پرو متولد شدم. این عکس متعلق به من است و در سال ۱۹۹۷ گرفته شده است. در آن زمان ۲۲ ساله بودم و درگیر توطئههای ساندرا الیزابت، همکلاسی سابقم در مؤسسه IDAT، بودم. در آن دوران، از رفتارهایش سردرگم بودم (او به روشی بسیار پیچیده و طولانی مرا آزار داد که توضیح آن در این تصویر ممکن نیست، اما در بخش پایینی این وبلاگ: ovni03.blogspot.com و در این ویدیو:
آن را روایت کردهام). احتمال اینکه مونیکا نیوس، نامزد سابقم، به او جادو کرده باشد را رد نکردم.
هنگامی که به دنبال پاسخ در کتاب مقدس بودم، در متی ۵ خواندم:
“”برای کسانی که به شما توهین میکنند دعا کنید.””
در آن روزها، ساندرا به من توهین میکرد و همزمان میگفت که نمیداند چه اتفاقی برایش افتاده است، اینکه میخواهد همچنان دوست من باشد و باید مدام به او زنگ بزنم و دنبالش بروم. این روند پنج ماه طول کشید. به طور خلاصه، ساندرا وانمود میکرد که چیزی او را تسخیر کرده تا مرا در سردرگمی نگه دارد.
دروغهای کتاب مقدس باعث شد فکر کنم که افراد خوب ممکن است به دلیل یک روح شیطانی رفتار بدی داشته باشند. به همین دلیل، توصیه به دعا کردن برای او چندان غیرمنطقی به نظر نمیرسید، زیرا ساندرا ابتدا وانمود میکرد که دوست است، و من فریبش را خوردم.
دزدان اغلب از استراتژی تظاهر به نیت خوب استفاده میکنند:
برای دزدی از مغازهها، وانمود میکنند که مشتری هستند.
برای گرفتن عشر، تظاهر میکنند که کلام خدا را موعظه میکنند، اما در واقع، آموزههای روم را تبلیغ میکنند.
ساندرا الیزابت تظاهر کرد که دوست است، سپس تظاهر کرد که دوستی گرفتار مشکلات است و به کمک من نیاز دارد، اما همه اینها فقط برای بدنام کردن من و کمین گذاشتن با سه مجرم بود. احتمالاً این کار را از سر کینه انجام داد، زیرا یک سال قبل پیشنهادهایش را رد کرده بودم، چون عاشق مونیکا نیوس بودم و به او وفادار ماندم. اما مونیکا به وفاداری من اعتماد نداشت و تهدید کرد که ساندرا الیزابت را خواهد کشت. به همین دلیل، رابطهام را با مونیکا به آرامی و در طی هشت ماه به پایان رساندم تا او فکر نکند که دلیلش ساندرا بوده است.
اما ساندرا الیزابت چگونه جواب داد؟ با دروغ. او به دروغ مرا متهم به آزار جنسی کرد و با همین بهانه، سه مجرم را دستور داد که مرا بزنند، آن هم در برابر چشمان خودش.
تمام این ماجرا را در وبلاگم و در ویدیوهایم در یوتیوب شرح دادهام:
نمیخواهم دیگر انسانهای درستکار مثل من چنین تجربیات تلخی داشته باشند. به همین دلیل، این را نوشتم.
میدانم که این حقیقت ناعادلانی مانند ساندرا را ناراحت خواهد کرد، اما حقیقت مانند انجیل واقعی است و تنها به نفع افراد درستکار است.
شر خانواده خوزه بیشتر از ساندرا است:
شرارت خانواده خوزه از شرارت ساندرا نیز فراتر میرود
خوزه با خیانتی ویرانگر از سوی خانواده خود مواجه شد. آنها نه تنها از کمک به او برای متوقف کردن آزار و اذیتهای ساندرا خودداری کردند، بلکه او را به دروغ به بیماری روانی متهم کردند. اعضای خانوادهاش از این اتهامات به عنوان بهانهای برای ربودن و شکنجهی او استفاده کردند و دو بار او را به مراکز بیماران روانی و بار سوم به یک بیمارستان فرستادند.
همه چیز از زمانی شروع شد که خوزه خروج ۲۰:۵ را خواند و تصمیم گرفت کاتولیک نباشد. از آن لحظه به بعد، او از آموزههای کلیسا خشمگین شد و به تنهایی علیه دکترینهای آن اعتراض کرد. همچنین به خانوادهاش توصیه کرد که دعا کردن به تصاویر را متوقف کنند. او به آنها گفت که برای یک دوستش (ساندرا) دعا میکند که به نظر میرسید جادو شده یا تسخیر شده باشد. خوزه به دلیل آزار و اذیتهای ساندرا تحت استرس شدیدی بود، اما خانوادهاش تحمل نکردند که او از آزادی دینی خود استفاده کند. در نتیجه، آنها زندگی حرفهای، سلامت و اعتبار او را نابود کردند و او را در مراکز بیماران روانی بستری کردند، جایی که به او داروهای آرامبخش تزریق شد.
آنها نه تنها او را برخلاف میلش بستری کردند، بلکه پس از آزادی، او را مجبور کردند که با تهدید به بستری شدن مجدد، همچنان داروهای روانپزشکی مصرف کند. خوزه برای رهایی از این وضعیت تلاش کرد و در دو سال آخر این بیعدالتی، پس از نابودی حرفهی برنامهنویسیاش، مجبور شد بدون دریافت حقوق در رستوران عمویی که به او خیانت کرده بود کار کند. در ۲۰۰۷، خوزه کشف کرد که این عمو بدون اطلاع او داروهای روانپزشکی را در غذای ناهارش میریزد. او به لطف یکی از کارکنان آشپزخانه به نام لیدیا توانست حقیقت را کشف کند.
بین ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۷، خوزه تقریباً ده سال از جوانی خود را به دلیل خیانت خانوادهاش از دست داد. با نگاهی به گذشته، او متوجه شد که اشتباه او این بود که برای رد کاتولیک بودن، از کتاب مقدس دفاع کرد، زیرا خانوادهاش هرگز به او اجازه ندادند که آن را بخواند. آنها این بیعدالتی را در حق او انجام دادند، زیرا میدانستند که او منابع مالی برای دفاع از خود ندارد.
وقتی او سرانجام از مصرف اجباری داروها آزاد شد، فکر کرد که اعضای خانوادهاش شروع به احترام گذاشتن به او کردهاند. حتی داییها و پسرعموهای مادریاش به او پیشنهاد کار دادند، اما سالها بعد، دوباره به او خیانت کردند و او را مجبور به استعفا کردند. این موضوع باعث شد که خوزه بفهمد که نباید هرگز آنها را میبخشید، زیرا نیتهای بدشان آشکار شد.
از آن لحظه، او تصمیم گرفت که دوباره کتاب مقدس را مطالعه کند و در ۲۰۰۷ شروع به کشف تناقضات آن کرد. کمکم متوجه شد که چرا خدا اجازه داده بود که خانوادهاش در جوانی او را از دفاع از کتاب مقدس منع کنند. او تناقضات کتاب مقدس را کشف کرد و شروع به افشای آنها در وبلاگهایش کرد، جایی که همچنین داستان ایمان و رنجهایی که از سوی ساندرا و به ویژه خانواده خودش متحمل شده بود را بازگو کرد.
به همین دلیل، در دسامبر ۲۰۱۸، مادرش با کمک پلیسهای فاسد و یک روانپزشک که یک گواهی جعلی صادر کرد، دوباره تلاش کرد او را برباید. آنها او را “”یک اسکیزوفرنیک خطرناک”” توصیف کردند تا دوباره او را زندانی کنند، اما این نقشه شکست خورد زیرا او در خانه نبود. شاهدانی برای این حادثه وجود داشتند و خوزه، صداهایی را به عنوان مدرک در شکایت خود به مقامات پرو ارائه داد، اما شکایت او رد شد.
خانوادهاش کاملاً میدانستند که او دیوانه نیست: او یک شغل ثابت، یک فرزند و مادر فرزندش را برای مراقبت کردن داشت. با این حال، با وجود دانستن حقیقت، آنها تلاش کردند که او را با همان اتهامات قدیمی بربایند. مادرش و سایر بستگان متعصب کاتولیک او این اقدام را رهبری کردند. هرچند که وزارتخانه شکایت او را نادیده گرفت، خوزه در وبلاگهایش تمام این مدارک را منتشر کرد و نشان داد که شرارت خانوادهاش از شرارت ساندرا نیز فراتر میرود.
در اینجا شواهدی از آدمرباییها با استفاده از تهمت خیانتکاران آورده شده است:
“”این مرد یک اسکیزوفرنیک است که به شدت نیاز به درمان روانپزشکی و مصرف دارو برای تمام عمر دارد.””
.”




اینجا ثابت میکنم که توانایی منطقی بالایی دارم، نتایج من را جدی بگیرید. https://ntiend.me/wp-content/uploads/2024/12/math21-progam-code-in-turbo-pascal-bestiadn-dot-com.pdf
If T*15=617 then T=41.133



“کوپید همراه با دیگر خدایان بت پرست (فرشتگان سقوط کرده، به عذاب ابدی برای شورش خود علیه عدالت فرستاده شده اند) به جهنم محکوم می شود.
استناد به این عبارات به معنای دفاع از کل کتاب مقدس نیست. اگر اول یوحنا 5:19 می گوید که “”تمام جهان در قدرت شریر است””، اما حاکمان به کتاب مقدس سوگند یاد می کنند، شیطان با آنها حکومت می کند. اگر شیطان با آنها حکومت می کند، تقلب نیز با آنها حکم می کند. بنابراین، کتاب مقدس حاوی برخی از آن تقلب است که در میان حقایق استتار شده است. با پیوند این حقایق می توان فریبکاری های آن را افشا کرد. افراد صالح باید این حقایق را بدانند تا اگر فریب دروغ های اضافه شده به کتاب مقدس یا سایر کتب مشابه را خوردند، بتوانند خود را از شر آنها رها کنند.
دانیال 12:7 و شنیدم که مردی که کتانی پوشیده بود، که بر آبهای رودخانه بود، دست راست و دست چپ خود را به سوی آسمان بلند کرد و به او که تا ابد زنده است سوگند یاد کرد که برای مدتی، زمانها و نیمی از زمان خواهد بود. و هنگامی که پراکندگی قدرت قوم مقدس انجام شود، همه این چیزها تحقق خواهد یافت.
با توجه به اینکه «شیطان» به معنای «تهمت زن» است، طبیعی است که انتظار داشته باشیم که شکنجه گران رومی، که دشمن مقدسین هستند، بعداً در مورد مقدسین و پیام های آنها شهادت دروغ داده باشند. بنابراین، آنها خودشان شیطان هستند، و نه موجودی نامحسوس که وارد و خارج می شود، همانطور که دقیقاً با آیاتی مانند لوقا 22: 3 («سپس شیطان به یهودا وارد شد…»)، مرقس 5: 12-13 (شیاطین وارد خوک ها می شوند) و یوحنا 13:27 («بعد از او، شیطان وارد شد» به این باور رسیدیم.
هدف من این است: کمک به افراد صالح که قدرت خود را با باور به دروغ های فریبکارانی که پیام اصلی را جعل کرده اند، هدر ندهند، پیامی که هرگز از کسی نمی خواست در برابر چیزی زانو بزند یا برای چیزی که همیشه قابل مشاهده بود دعا کند.
تصادفی نیست که در این تصویر که توسط کلیسای روم تبلیغ می شود، کوپید در کنار دیگر خدایان بت پرست ظاهر می شود. آنها نام مقدسین واقعی را به این خدایان دروغین داده اند، اما ببینید این مردان چگونه لباس می پوشند و موهای خود را چگونه بلند می کنند. همه اینها در تضاد با وفاداری به قوانین خدا است، زیرا این نشانه طغیان است، نشانه فرشتگان یاغی (تثنیه 22:5).
مار، شیطان یا شیطان (تهمت زن) در جهنم (اشعیا 66:24، مرقس 9:44). متی 25:41: “”سپس به کسانی که در سمت چپ هستند خواهند گفت: “”از من دور شوید، ای نفرین شده، به آتش ابدی که برای شیطان و فرشتگان او آماده شده است.”” جهنم: آتش ابدی که برای مار و فرشتگان او آماده شده است (مکاشفه 12: 7-12)، به دلیل اینکه حقایق را با قرآن و بدعت ها برای داشتن کتاب مقدس خلق کرده اند، برای داشتن کتاب مقدس، بدعت ها و بدعت ها را ایجاد کرده اند. انجیل هایی که آنها را آخرالزمان می نامیدند، تا به دروغ های موجود در کتب مقدس دروغین اعتبار بخشند، همه در طغیان علیه عدالت.
کتاب خنوخ 95:6: “”وای بر شما ای شاهدان دروغین، و بر آنانی که بهای بی عدالتی را متحمل می شوند، زیرا شما ناگهان هلاک خواهید شد.”” کتاب خنوخ 95:7: «وای بر شما ای ستمکاران که عادلان را آزار میدهید، زیرا خود شما بهسبب آن بیعدالتی تسلیم و جفا خواهید شد، و سنگینی بار شما بر دوش شما خواهد افتاد.» امثال 11: 8: “”عادل از مصیبت رهایی می یابد و عادل به جای او وارد می شود.”” امثال 16: 4: “”خداوند همه چیز را برای خود آفریده است، حتی شریران را برای روز بد.””
کتاب خنوخ 94:10: «ای ستمکاران، به شما میگویم که آنکه شما را آفرید، شما را برانداز خواهد کرد. خداوند به هلاکت شما رحم نخواهد کرد، اما خداوند از هلاکت شما خوشحال خواهد شد.» شیطان و فرشتگانش در جهنم: مرگ دوم. آنها سزاوار این هستند که علیه مسیح و شاگردان وفادارش دروغ بگویند و آنها را متهم کنند که نویسندگان کفرگویی های روم در کتاب مقدس هستند، مانند عشق آنها به شیطان (دشمن).
اشعیا 66:24: «آنها بیرون خواهند رفت و لاشه مردانی را که بر من تجاوز کرده اند، خواهند دید. زیرا کرم آنها نخواهد مرد و آتش آنها خاموش نخواهد شد. و برای همه مردم مکروه خواهند بود.» مرقس 9:44: “”جایی که کرم آنها نمی میرد و آتش خاموش نمی شود.”” مکاشفه 20:14: «و مرگ و هادس به دریاچه آتش افکنده شد. این دومین مرگ است، دریاچه آتش.»
کلام شیطان:’ تمام دنیا شریر کے قبضے میں ہے، لیکن… ہر شخص اعلیٰ حکام کے تابع رہے؛ کیونکہ کوئی اختیار نہیں جو خدا کی طرف سے نہ ہو۔ اس لیے خدا نے مجھے مقرر کیا تاکہ میں کبھی معزول نہ ہوں۔’
کلام شیطان: «مردان من نیازی به همسر ندارند؛ آنها جلال زنده من خواهند بود، با موهای بلند و اطاعت مطلق، همیشه در برابر من خاضع خواهند بود.»
پیامبر دروغین بازرگان معجزه هستند: آنها سکوت مجسمه را می فروشند و آن را «ایمان» می نامند.
کلام شیطان (زئوس): «کشیشان من زوجها را ازدواج میدهند زیرا فرزندان خود را برای دادن به من ندارند؛ آنها فرزندان قربانیان خود را جستجو میکنند و از نمونه من هنگام ربودن گانیمد پیروی میکنند.»
کلام شیطان: ‘گوسفندان، از نمونه من پیروی کنید: گوشت من نان شماست، خون من شراب شماست، و وقتی گرگ آمد به او بگویید، من نان و شراب تو هستم، دشمنم را دوست دارم و آن را به او میدهم.’
پیامبر کاذب میگوید: «خداوند همه ظلمها را میبخشد… به جز بدگویی از دگمهای ما.»
کلام شیطان: ‘میں تمہیں سچ بتاتا ہوں، میری کلیسیا کے انکویزٹرز نے جس سے گھر، والدین، بھائی بہن، بیوی یا بچے چھینے ہیں، وہ زیادہ نہیں پائے گا… وہ بھی دھوکے میں، کیونکہ حقیقی وراثت پہلے ہی میرے سلطنت کے نام پر لوٹی جا چکی ہے۔’
سیاستمدار سخنرانی میسازد، تاجر اسلحه میسازد و برده بدن میگذارد. مجبور، همیشه در خط مقدم. آنها کسبوکار میکنند. تو جسد را میگذاری.
خبر خوش عدالت برای درستکاران سپر و شمشیر است و برای ستمکاران تهدیدی؛ اما نسخه امپراتوری ستمگر روم، تسلیم شدن به روایت دروغین خود از وقایع را وظیفه و خشونت سرکوبگر را حق خود میداند.
شخص بد نمیتواند اصلاح شود. او گوسفند نیست، گرگ است. گوسفند ممکن است منحرف شود، اما اگر هدایت شود به راه راست بازمیگردد. گرگ برای جلب اعتماد وانمود میکند که گوسفند است و سپس خیانت میکند. چوپان گرگ را نمیچراند، بلکه شکارش میکند.
اگر از این نقلقولها خوشتان میآید، میتوانید به وبسایت من سر بزنید: https://mutilitarios.blogspot.com/p/ideas.html
برای دیدن فهرستی از ویدئوها و پستهای مرتبطتر من به بیش از ۲۴ زبان، با فیلتر کردن فهرست بر اساس زبان، به این صفحه مراجعه کنید: https://mutilitarios.blogspot.com/p/explorador-de-publicaciones-en-blogs-de.html
Voor deze waarheid verdedig ik de doodstraf https://shewillfind.me/2025/05/09/voor-deze-waarheid-verdedig-ik-de-doodstraf/
If you are for the wicked then you are against the good, if you are for the good then you are against the wicked. Are you for the Ceasar and the wicked, or for God and his people, the people of the Book (Psalms 118:20, Daniel 12:1)?. – People of the Book = the good ones – Psalms 118:20, Psalms 5:12 https://ntiend.me/2023/10/07/if-you-are-for-the-wicked-then-you-are-against-the-good-if-you-are-for-the-good-then-you-are-against-the-wicked-are-you-for-the-ceasar-and-the-wicked-or-for-god-and-his-people-the-people-of-the-bo/
کلام شیطان: ‘میں راہ، سچائی اور زندگی ہوں… لیکن جب میں مر جاؤں گا تو زندگی بھی میرے ساتھ مر جائے گی، پھر کوئی زندہ نہیں بچے گا۔’ بهانههایی مانند «همه گناه میکنند، هیچکس کامل نیست» تلاش دارند گناه ظالمان را توجیه کنند، گویی هیچ انسان عادلی وجود ندارد که پس از شناخت حقیقت، دیگر گناه نکند. وقتی یک بار متوجه شدید، دیگر نمیتوانید نادیده بگیرید.”










Zona de Descargas │ Download Zone │ Area Download │ Zone de Téléchargement │ Área de Transferência │ Download-Bereich │ Strefa Pobierania │ Зона Завантаження │ Зона Загрузки │ Downloadzone │ 下载专区 │ ダウンロードゾーン │ 다운로드 영역 │ منطقة التنزيل │ İndirme Alanı │ منطقه دانلود │ Zona Unduhan │ ডাউনলোড অঞ্চল │ ڈاؤن لوڈ زون │ Lugar ng Pag-download │ Khu vực Tải xuống │ डाउनलोड क्षेत्र │ Eneo la Upakuaji │ Zona de Descărcare
Archivos .DOCX, .XLXS & .PDF Files






























































































